به گزارش نماینده، مذاکرات ایران و ۱+۵ در روز ۱۳ فروردین در حالی در هتل بوریواژ شهر لوزان سوئیس به پایان رسید که دو طرف با قرائت بیانیهای؛ معروف به بیانیه سوئیس (لوزان)، اعلام کردند که به راه حلهای مشترکی در خصوص رسیدن به یک توافق جامع هستهای دست یافتهاند. البته معادله قدرت در پرتو توافق هستهای و چگونگی حفظ و توسعه آن نیاز به دقت زیادی دارد که بیتوجهی و مواجهه غیرمنصفانه یا احساسی صرف با آن، راه را بر تفاهم لازم پیرامون مصالح انقلاب اسلامی و رسیدن به منافع حداکثری ملی محدود میکند. بنابراین این رخداد را باید فراتر از بیانیه خواند و با تفسیر دقیقی از بیانیه و مسائل داخلی، منطقهای و جهانی مسیر اصلاح چارچوب مورد توافق آتی و رفع کاستیهای آن را طی کرد؛ از این رو خبرگزاری نسیم در گفتگوی تفصیلی با ابراهیم کارخانه، رئیس کمیته هستهای مجلس شورای اسلامی و بر اساس سخنان مهم مقام معظم رهبری در جمع مداحان کشور، به تبیین ابعاد این بیانیه پرداخته است.
شرح این مصاحبه در ذیل آمده است:
ضمن عرض سلام، تحلیل حضرتعالی از سخنان مقام معظم رهبری در جمع مداحان کشور در خصوص مذاکرات هستهای چه بود؟ مهمترین برداشت شما از این سخنان چیست؟
فرمایشات مقام معظم رهبری مانند خورشیدی بود که بر فضای مذاکرات هستهای نورافشانی کرد و راه روشن را به تیم مذاکره کننده و همچنین منتقدین نشان داد. قبل از فرمایشات ایشان واقعاً یک فضایی غبارآلود در بین نخبگان جامعه و آنهایی که دغدغه روند مذاکرات را داشتند وجود داشت که مطالبی که از طرف آمریکاییها مطرح میشد مواردی بود که ظلم به ملت ایران بود.
در "فکت شیت" آمریکاییها مطالبی وجود دارد که ظلم به ملت ایران است
اگر مطالبی که در فکت شیت آمریکاییها وجود دارد درست باشد، حقوق حقه و اقتدار ملت ایران خدشهدار شده و از طرفی، وزارت امور خارجه ایران نیز متأسفانه مواضع شفافی اتخاذ نکرده و فکت شیتی را بیرون نداده است. بالاخره خروجی ۹ روز مذاکرات باید یک مطلب واحدی باشد. اگر تیم مذاکره کننده ما ادعا میکند که آنها دروغ میگویند و ما هم میدانیم واقعیت نیز همین است چون ما به صداقت تیم مذاکره کننده خودمان بیشتر اعتقاد داریم، باید بتوانند کسانی را که دغدغه نسبت به سرنوشت برنامه هستهای ایران دغدغه دارند را قانع کنند. متأسفانه این کار صورت نگرفته و فضای غبارآلود در کشور در خصوص مسائل هستهای به وجود آمده بود.
بیانات مقام معظم رهبری که صراحتاً فرمودند مسئولین امر، نخبگان و منتقدین را در جریان مذاکرات قرار دهند و با آنها بحث کنند و اگر پیشنهاداتی و مواردی مطرح میکنند که قابل استفاده باشد از آنها استفاده کنند سخنان بسیار مهم و قابل توجهی بود. این فرمایشات رهبری روح تازهای را در کسانی که در این رابطه دغدغه داشتند ایجاد کرد. کمااینکه مقام معظم رهبری هم فرمودند که من خودم دغدغه جدی دارم.
هستهای یک مسئله ملی و مربوط به همه ملت ایران است، مربوط به یک جناح خاصی نیست. همه کسانی که در این مملکت هستند حق دارند در رابطه با مسئلهای که ملی است در جریان قرار بگیرند.
مهمترین بخش سخنرانی رهبری از دیدگاه شما چه بخشی بود؟
مهمترین مسئلهای که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند مسئله نفوذ به حریم امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران است. این موضوع در بیانات و فکت شیت آمریکاییها و متأسفانه در بیانیه مشترکی که در لوزان قرائت شد اشاره شده است که اجازه دسترسیهای فراتر از پروتکل الحاقی و اجازه بهرهگیری از فناوریهای نوین نظارتی را به غرب میدهد.
اجازه دسترسی فراتر از پروتکل الحاقی به تأسیسات و دستاوردهای نظامی و امنیتی با روح استکبارستیزی ایران در تضاد است
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران یک کشور استکبارستیز است، از نظر ورود به مسائل امنیتی نسبت به سایر کشورها به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. پروتکل الحاقی ممکن است در خیلی از کشورهای دیگر مهم نباشد اما چون آمریکا، اسلام را دشمن شماره یک خود میداند و قلب اسلام انقلابی در ایران میتپد و ۳۶ سال است که آمریکا تمام قدرت خودش را به کار گرفته تا بتواند حرکت انقلاب اسلامی را در ایران متوقف کند، به این ترتیب بزرگترین مسئلهای که فراتر از مسئله هستهای است نفوذ به حریم امنیتی جمهوری اسلامی ایران است که متأسفانه در صورت پذیرش این مسئله خطر بزرگی برای نظام خواهد بود. مقام معظم رهبری به طور اکید آن را ممنوع اعلام فرمودند و اعلام کردند که بازرسیها میبایست در حد متعارف باشد. بازرسیهای فراتر از آن و بازرسیهای اختصاصی به هیچ عنوان نباید وجود داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران اجازه ورود به حریم امنیتی و سیاسی خودش را به هیچ کشوری نمیدهد و این مهمترین خط قرمز کشور است که مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در جمع مداحان به آن تأکید فرمودند.
مسئلهها تحریمها از مواردی بود که مقام معظم رهبری تأکید داشتند که باید در روز توافق کاملا لغو شود. دیدگاه شما از صراحت لهجه رهبری در این فرمایشات چه بود؟
مسئله بسیار مهم دیگر یگانه تعهد غربیها در مذاکرات یعنی لغو تحریمها است. یگانه حربه غربیها مسئله تحریم است که این مذاکرات به دلیل اینکه تحریمها شکسته شود در حال انجام است. متأسفانه در بیانیه آمریکاییها با صراحت قید شده و خود مسئولان آمریکایی هم بارها اعلام کردند که تحریمهای مربوط به آمریکا لغو نمیشود بلکه اولاً تعلیق میشود و ثانیاً به صورت مرحلهای این کار صورت میگیرد، این هم زمانی انجام میپذیرد که جمهوری اسلامی ایران وظایف خود را انجام دهد و آژانس بینالمللی انرژی بر اساس راستیآزمایی اعلام کند که ایران تمام آن تعهدات کلیدی را انجام داده است. اگر شرایط بهمین گونه پیش برود معنای آن این است که جمهوری اسلامی ایران باید تمام تعهدات را انجام دهد، یعنی تعداد سانترفیوژها ما که اکنون حدود ۱۹ هزار سانتریفیوژ فعال داریم به ۶ هزار برسد. در فوردو فقط هزار سانترفیوژ باقی میماند که الآن ۳ هزار تا در آنجا وجود دارد کار میکند که ۲ هزارتا آن باید جمعآوری شود.
آب سنگین اراک بازطراحی میشود. عملیات بازطراحی و تعلیق قلب رآکتور یک فرآیند برگشتناپذیر است در حالی که در خطوط قرمز ایران در مذاکرات، مسئله برگشتپذیری بوده و بازطراحی یک عمل برگشتناپذیر است. وقتی این اتفاق صورت گرفت کار تمام میشود به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران باید به تمام تعهدات خود انجام دهد و در مقابل آمریکاییها خلع ید شود و بعد آمریکاییها به صورت مرحلهای تحریمها را که مربوط به خودشان است تعلیق کنند. اگر اینطور باشد این مذاکرات چه فایدهای دارد. متأسفانه در بیانیه مشترکی هم که در لوزان قرائت شد، در آنجا نیز مسئله لغو تحریمهای آمریکا بعد از راستیآزمایی توسط آژانس اعلام شده این هم یک نکته مهمی بود که مقام معظم رهبری روی آن تأکید فرمودند.
فعالیت ۶ هزار سانتریفیوژ، نیاز کشور به ۱۹۰ هزار سو غنیسازی را تأمین نمیکند؛ در بیانیه لوزان نیاز کشور در نظر گرفته نشده
نکته دیگری وجود دارد که با توجه به نیاز کشور به ۱۹۰ هزار سو غنیسازی که خود مسئولین مربوطه این را به مقام معظم رهبری گزارش فرمودند، این سئوال وجود دارد که فعالیت ۵ هزار سانترفیوژ در ۷ سال مدت باقیمانده تا اتمام قرارداد ایران و روسیه، چطور میتوان سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر را با توجه به ذخایر موجود تأمینکرد. این در حالی است که در توافق ژنو نیاز عملی ایران مورد نظر قرار گرفته و به این ترتیب میبینیم که در توافق لوزان نیاز کشور مورد نظر قرار نگرفته است.
رهبر معظم انقلاب در صحبتهای خود از بیاعتمادی ریشهدار مردم و نظام ایران به غرب و آمریکا تأکید کردند و آنها را اهل دبه کردن دانستند. از دیدگاه شما مصداق و ریشه این بیاعتمادیهای چیست؟
آمریکاییها اهل دبه درآوردن و مکار و حیلهگر هستند. در حرفهای آنها و حتی تعهدات آنها صداقتی وجود ندارد. در مذاکرات ژنو آمریکاییها نباید تحریم جدیدی علیه ایران اعمال میکردند ولی شاهد بودیم که تنها سه روز بعد از توافقنامه ژنو، آمریکاییها حدود ۳۰ مورد تحریم را علیه ایران اعلام کردند. این بر خلاف روح توافقنامه ژنو بود و بعد از روی حیلهگری اعلام کردند که این از نوع تحریمهایی بوده که سابقاً بوده و جدید نیست و فقط تعداد شرکتها و یا تعداد افرادش اضافه شده؛ این از حیلهگیری آنها است در حالی که نباید هیچ نوع تحریم دیگری علیه ایرام اعمال میشد.
بعد از آن دیدیم که آنها تکرار کردند و تعداد تحریمها را به بیش از ۱۰۰ مورد رساندند. این یک نمونه بارز از حیلهگری و مکاری آنها و اینکه آمریکاییها قابل اعتماد نیستند حتی مواردی را که به صورت شفاف در توافقنامه ژنو پذیرفته بودند را عملیاتی نکردند. در رابطه با تأمین قطعات هواپیما آنطور که تعهد کرده بودند انجام ندادند و بخشی از همان توافقنامه ژنو را اجرا نکردند. این در حالی بود که ما در توافنامه ژنو تمامی تعهدات خودمان را بدون یک ذره کوتاهی انجام دادیم. آمریکاییها و اروپاییها و حتی اسرائیلیها اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران تمام تعهدات خودش را انجام داده است.
آمریکاییها به دنبال تکرار بدعهدیهای بعد از توافق ژنو هستند
آمریکاییها میخواهند اتفاقات توافقنامه ژنو را تکرار کنند. در توافقنامه ژنو ما تمام تعهدات خودمان را انجام دادیم و در مقابل آنها، خلع ید شدیم و آنها تعهدات خودشان را به دلخواه انجام دادند یا انجام ندادند و همین مسئله را میخواهند در این توافقنامه نهایی تکرار کنند که اول جمهوری اسلامی ایران تمامی تعهدات خودش را انجام دهد و خلع ید شود و بعد آنها هرگونه خواستند برای خودشان عمل کنند و یا عمل نکنند ولی جمهوری اسلامی ایران هرگز فریب آمریکا را در این نکته نخواهد خورد.
نکته دیگر این است که مسئله لغو تحریمها یک تصمیم میطلبد یا یک مصوبه میخواهد در حالی که تعهدی که جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مسئله هستهای میپذیرد یک برنامه سختافزاری و تخصصی است که هزینهبر میباشد و خسارت به کشور وارد میکند و زمان زیادی میخواهد تا دوباره این به حالت قبلی خودش برگردد. به این ترتیب عقل و منطق حکم میکند اول آن تعهدی انجام شود که بر پایه یک تصمیم موضوعیت پیدا میکند هیچ هزینه هم ندارد اما آن تعهداتی که زمانبر است و در مواردی غیر قابل برگشت است باید بعداً انجام شود. ما تعجب میکنیم چرا به این مسئله آنطور که باید توجه نشده است. البته همه اینها از زیادهطلبیهای آمریکاییها است.
در خصوص تأسیسات هستهای کشورمان زیر بار زور رفتهایم
در خصوص تأسیسات آب سنگین اراک از یک طرف عنوان کردند رآکتور اراک بازطراحی شود و از طرف دیگر هم عنوان کردند که سوخت مصرف شده به خارج منتقل شود. این در حالی که در رآکتور آب سنگین اراک، غربیها سوخت مصرف شده پلوتونیوم را هم به خارج منتقل میکنند. اگر سوخت مصرف شده به خارج منتقل شود دیگر جای هیچ نوع نگرانی وجود ندارد. اینها از یک طرف بازطراحی را بیان کردند و از طرف دیگر میگویند سوخت هم به خارج منتقل شود، چرا سوخت به خارج منتقل شود؟. در همه جا عملاً ما این زورگوییها و زیادهخواهیهای آمریکاییها را میبینیم.
آمریکاییها علیرغم اینکه در توافقنامه ژنو فقط برای دوره زمانی گام نهایی، زمان در نظر گرفته بودند یعنی اگر دوره زمانی گام نهایی ۱۰ سال تعیین شده تمام فعالیتها بر اساس ۱۰ سال باید تنظیم شود ولی میبینیم خیر در آنجا اصلاً چندین دوره زمانی وجود ندارد و یک دوره زمانی ۱۰ ساله، ۱۵ ساله، ۲۵ ساله و نامحدود برای تعهدات ایران درنظر گرفته شده است. مبنای این مذاکرات باید توافقنامه ژنو میشد در حالی که خیلی از موارد وجود دارد که اصلاً در توافقنامه ژنو هیچ توجهی به آن نشده و این یکی از مسائلی است که وجود دارد کما اینکه در توافقنامه ژنو مسئله نقض تحریمهای آمریکا و شورای امنیت و اتحادیه اروپا مطرح شده در حالی که اینها در توافق لوزان در رابطه با تحریم آمریکا فقط تحریمهای ثانویه را بیان کردهاند که باید متوقف شود در حالی که تحریمهای ثانویه تحریمهای برون مرزی آمریکا است. یعنی آن تحریمهایی که از داخل کشور آمریکا و شرکتهای آمریکایی و اشخاص آمریکایی علیه ایران وجود دارد لغو نمیشود یعنی آمریکاییها از خارج بذل و بخشش میکنند نه از داخل کشور خودشان.
اینکه مقام معظم رهبری فرمودند صنعت هستهای مسئله ارزشمندی است و نباید به راحتی از کنار آن گذشت، چه پیامی برای طرفهای تیم مذاکره کننده دارد؟
به نظر میآید تصوری در برخی بوجود آمده که اهمیت و ارزش دستاوردهای هستهای را کم ارزش جلوه میدهند. وقتی ما ارزش گوهر گرانبها دستاورد هستهای را به بهای نازلی بفروشیم به هر طریقی میشود با آمریکاییها کنار آمد اما اگر بپذیریم که گوهر گرانبهای فناوری هستهای حاصل نبوغ دانشمندان شهید کشور است و به پای این گوهر خونهای مقدسی ریخته شده و حاصل نبوغ جوانان ایرانی است قطعا نوع نگرش به توافق با آمریکا متفاوت خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران از بدو طلوع انقلاب اسلامی در تحریم هستهای بوده ولی علیرغم سیاهترین تحریمها توانسته به چرخه سوخت کامل هستهای دسترسی پیدا کند. این کاری بسیار بزرگ است که انجام شده. اگر با این ادبیات نگاه کنیم مسئله دانش هستهای را با چیزهای کم قیمت و ارزان قیمت معامله نمیکنیم. این در حقیقت مقام معظم رهبری این را که فرمودند آن دیدش را میخواهند مطرح کنند که حاصل دسترنج و نبوغ هنرمندانه جوانان برومند هستهای کشور را دیگران کم اهمیت جلوه ندهند.
رهبری در فرمایشات خود به تکیه بر مردم تأکید ویژه و فوقالعاده داشتند و فرمودند من به یکایک این مردم اعتماد دارم. دلیل این اعتماد به مردم چیست؟
جمهوی اسلامی ایران قدرتمندترین و عزتمندترین کشور منطقه است و این افتخار صرفاً به ولایتمداری این مردم و اطاعت از ولایت فقیه بوده است. اگر بین ولایت و مردم فاصلهای وجود میداشت یقیناً این انقلاب نمیتوانست ۳۶ سال در مقابل همه توطئهها مقاومت کند. بر همین اساس است که این ملت گوش به فرمان رهبری است.
ملت ایران به رهبری ایمان پیدا کرده است
ملت به رهبری ایمان پیدا کردهاند چون دیدهاند که رهبری انقلاب توطئههای دشمنان را پیش دستانه شناسایی میکند و به مردم اعلام میکند و مردم هم یکپارچه در صحنه حضور پیدا میکنند. نمونههای اینها را در موارد مختلف دیدیم که رهبری انقلاب چه توطئههایی را از سر راه این ملت برداشته است. بنابراین این ملت به رهبر خودشان کاملاً اعتماد دارند و مطیع رهبرشان هستند. بر همین اساس هم هست که رهبری انقلاب میفرمایند من هم به تک تک این ملت اعتماد دارم چون تک تک این ملت به رهبری اعتماد دارد. در رابطه با مسئله هستهای، این ملت در طول ۱۲ سال گذشته بارها در راهپیماییهای عظیم فریاد زدند که انرژی هستهای حق مسلم ما است.
مسئله فناوری هستهای در جمهوری اسلامی ایران به یک خواست و یک گفتمان ملی در جامعه ما تبدیل شده است. بر همین اساس هم هست که برای ملت ایران حفظ این دستاوردها بسیار مهم است.
در این مذاکرات تنها چیزی که میتوانیم به دست بیاوریم لغو بخشی از تحریمها است که آن هم قابل اعتماد نیست. آمریکاییها میتوانند علیرغم اینکه مصوبهای وجود دارد ولی بهانهای را مطرح کنند و مسئله تحریمها را لغو کنند کمااینکه این کار را کردهاند. به فرض اگر توافق صورت بگیرد، در روند ۱۰ سالهای که اینها مطرح کردهاند آژانس دائماً در میدان حضور دارد. مسئله پروتکل الحاقی را که مطرح کردند راه فرود آنها به حریم کشور در تمام زمینههای مختلف را باز میکند. آنها هر لحظه یک توطئهای را مطرح میکنند، فلان نقطه را باید ببینیم و اگر گفتیم که نمیشود بلافاصله مسئله را ارجاع میدهند به ۱+۵ و بعد مشکلات بعدی به وجود میآید.
آیا با توافقنامه احتمالی در تیرماه ۹۴، امیدی هست که تمامی تحریمها علیه ایران برداشته شود؟
نکته دیگر این است که در مسئله این مذاکرات فقط تحریمهای هستهای برداشته میشود. این را ملت ایران بدانند که تمام تحریمهایی که علیه ملت ما وجود دارد و با این توافقنامه برداشته نمیشود بلکه فقط تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای که بخشی از تمام تحریمهاست برداشته میشود. به عنوان مثال در دولت آمریکا تا به حال ۱۸ تحریم علیه ملت ما اعمال شده که از این ۱۸ مورد ۳ مورد آن هستهای است و بقیه موارد هستهای نیست. مهمترین تحریمها، تحریمهای کنگره آمریکا است. تحریمهای کنگره آمریکا ۱۰ مورد است که در هر ۱۰ مورد آنها به مسئله هستهای و موضوع عدم اشاعه سلاح اشاره شده که موضوعات هستهای هم در داخل آن قرار میگیرد. در تمام این ۱۰ مورد قریب به اتفاق همه آنها، مسائل دیگری از قبیل تروریسم، حقوق بشر و... اشاره شده است. به این ترتیب اگر بخواهند هستهای را بردارند بخش قابل توجهی از آنها بر میگردد به مسائل تروریسم و حقوق بشر.
شورای امنیت از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ شش قطعنامه علیه ایران صادر کرده که پنج قطعنامه چیز خاصی در آن نیست یعنی ربطی به تحریم ندارد. مهمترین قطعنامه، قطعنامه ۱۹۲۹ است که در سال ۲۰۱۰ تصویب شده و در آن ضمن اینکه ایران از نظر سلاح هستهای تحریم شده، توپ و تانک و هواپیما و سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران نیز تحریم شده است. طبق این قطعنامه اجازه تأسیس بانک به کشورهای عضو شورای امنیت در ایران داده نشده و یا کشورهای عضو شورای امنیت بانک جدیدی در جمهوی اسلامی ایران تأسیس نکنند. این آخرین و سختترین تحریم شورای امنیت است و الا پنج تحریم دیگر چیز خاصی نیست. از این ۶ قطعنامه ۵ قطعنامه هیچ ارزشی ندارد پس به این ترتیب مسئله تحریمها واقعاً چیزی نیست که ما تصور کنیم که همه چیز را باید براساس آنها تنظیم کنیم.
رفع تحریمها ۱۰ تا ۱۵ درصد مشکلات اقتصاد کشور را حل میکنند/ اقتصاد مقاومتی تنها راه برون رفت از مشکلات
به طور کلی تحریمها میتوانند حداکثر ۱۰ یا ۱۵ درصد از مشکلات مربوط به اقتصاد کشور را حل کنند ولی مشکل اقتصادی کشور ما همانطور که حضرت آقا فرمودند با اقتصاد مقاومتی حل میشود. اقتصاد مقاومتی ریشه در توانمندیها و مزیتهای این کشور دارد. باید به فکر این باشیم و این مسئله را برنامهریزی کنیم که این اقتصاد است که با ریشههای مستحکم در فکر و توانمندیهای ملت ایران، کشور ما را نجات خواهد داد نه اینکه تصور کنیم که رفع تحریمها اقتصاد کشور را بهبود میبخشد. مشکل اقتصاد ما به هیچ وجه با این مسئله حل نخواهد شد.
منبع: نسیم
نظر شما